دل نوشته هاي يك متخصص

محرك تن‌برست ارائه شده از طريف انتقال استخواني، را مي‌توان با اطمينان براي برآورد فركانس ويژة وضعيت شنوايي حسي به كار برد. Stapells و همكارانش، و ديگران دقت برآورد فركانس ويژة وضعيت حلزوني را با محرك تن‌برست ارائه شده از طريق انتقال نمايندگي سمعك اتيكن استخواني، توصيف كرده‌اند. علاوه بر اين Flach , Hof man (1981)، تمايز كلينيكي انواع كاهش شنوايي را با ABRهاي برانگيخته شده از طريق تحريك هوايي و استخواني با محرك تن‌برست 1000، 2000، 4000، و 8000 هرتز توصيف كرده‌اند. اين محققين تاييد كرده‌اند كه ABR با محرك BC فركانس ويژه، در ارزيابي وضعيت گوش داخلي در نوزادان و كودكان، از نظر كلينيكي مفيد بوده و نتايج حاصله از BC- ABR با يافته‌هاي رفتاري مطابقت داشته‌اند. ليكن بايد توجه داشت كه در فرآيند كلينيكي، ارزيابي BC- ABR اغلب تنها با محرك كليك، انجام مي‌شود.

اينكه معمولاً رايج است در محيط كلينيكي تنها به محرك كليك اعتماد مي‌كنند ناشي از محدوديت‌هاي زمان آزمايش كه ناشي از نياز مبرم براي اطلاعات شنيداري است، مي‌باشد، اطلاعاتي نظير آستانه‌هاي وابسته به گوش و فركانس براي محرك هوايي (AC)، تصميم‌گيري در مرود درمان، كه شامل تقويت كنندگي نيز مي‌شود، بيشتر به مقدار و شكل كاهش شنوايي راه هوايي بستگي دارد تا برآورد فركانس ويژة  فاصلة راه هوايي و استخواني (Air – bone gap).

تمايل به محدود كردن تحريك انتقال استخواني به كليك، همچنين ناشي از ضرورت كلينيكي افتراق كلي كاهش شنوايي انتقالي از حسي است بجاي اينكه به مقدار دقيق و اختصاصي جزء انتقالي كاهش شنوايي در مناطق فركانسي اديومتري بپردازد. به عبارت ديگر، در ارزيابي شنوايي نوزاد، تاييد صريح و objective كاهش شنوايي انتقالي موجب ارجاع براي مشاورة پزشكي و پيگيري درمان احتمالي خواهد شد، اين ارجاع و پيشگيري صرفنظر از مقدار كاهش شنوايي انتقالي در فركانسهاي جداگانه، صورت مي‌پذيرد.